آسیه و مریم اسوه های والایی از انسان های وارسته به بیان زیبای قرآن مجید(بخش اول)
خیلی از ما آدمها در شرایط مکانی و زمانی مختلف راجع به رفتار و برخوردهای افراد صحبت می کنیم و گاهی اوقات آنها را رده بندی می کنیم و در لیست آدمهای خوب و بد قرار می دهیم؛ مرد خوب، زن بد، مردهای بد،زنهای خوب و ... .اگر کمی منطقی باشیم ،خواهیم دید که هرگز یک نمونه نمی تواند نمونه ی تمام قشر جنسیتیِ خاصی باشد. آنچه از رفتار و برخورد هر کس نشان داده می شود در واقع بیانگر یک نمونه ی انسانی است نه نمونه ی مرد یا زن بودنش.قرآن در بیانی زیبا به بررسی و معرفی چند تن از انسان های خوب و بد پرداخته که اشاره به آن بسیار شایسته و بجا خواهد بود.قرآن بیان می کند ازبین زنان افرادی ، باآنکه شرایط مناسبی برای ایمان آوردن در مقابلشان بود اما به خدای سبحان كفر ورزیدند (تحریم آیه 10) ودر مقابل از همسر فرعون به عنوان یک زن نمونه که در شرایط حساس وخفقان آور در، دربار فرعون بود اما مؤمن ، صالح وآرزومند مقام بهشت بود نام می برد (تحریم آیه 11) قرآن کریم از مادر وخواهر موسی به عنوان دو زن عفیف وفداکار که با توکل بر خدای سبحان موسی (ع) را از خطرها حفظ کردند یاد می کند (قصص آیه 7 تا 11) کتاب الهی از مریم ، مادر پیامبر ی الوالعزم نام برده ، بانوی بزرگوار ونمونه ای که در اثر تقوا وشایستگی اخلاقی، برگزیده ی خدا می شود واز این برترین زنان عالم می گردد (آل عمران 42)اگر انسان وارسته شد مىتواند الگوى دیگر انسانها قرار گیرد. اگر مرد باشد ، الگوى مردم است نه مردان، واگر زن باشد باز الگوى مردم است نه زنان.

این مطلب را قرآن كریم به صورت صریح روشن كرده وچهار زن را به عنوان زن نمونه (دو نمونه خوب ودو نمونه بد) ذكر مىكند. زن، چه بد وچه خوب نمونه زنان نیست، زن نمونه است. قرآن كریم مىفرماید: آن كه خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زن خوب، نمونه زنان نیست، بلكه زن نمونه است، چه این كه زن بد، نمونه زنان بد نیست، بلكه نمونه انسانهاى بد است. در این مقاله به بررسی ویژگی های " آسیه همسر فرعون " به عنوان یکی از نمونه های خوب و شایسته از زنان و مردان می پردازیم و در مقاله ی بعد به بررسی فضائل دیگر اسوه های خوب و بد ، که در قرآن ذکر شده است ، خواهیم پرداخت .قرآن كریم دو نمونه خوب از زنان را به عنوان الگو ذكر مىكند، زنان با فضیلتى كه خداوند آنها را نمونه ی مردم مؤمن مىشمارد ودرباره ی آنها چنین مىفرماید: و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امراة فرعون اذ قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنة و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین. براى كسانى كه ایمان آوردند خداوند همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت: پروردگارا پیش خود در بهشت براى من خانهاى بساز ومرا از فرعون وكردارش نجات بخش ومرا از دست مردم ستمگر برهان. ذات اقدس اله در این آیه نیز نمىفرماید: «و ضرب الله مثلا لللاتی امن امراة فرعون» بلكه مىفرماید: نمونه مردم خوب، زن فرعون است. یك چنین زنى ، در خانهاى زندگى مىكرد كه صاحب آن خانه ادعاى: انا ربكم الاعلى. پروردگار بزرگتر شما منم ، داشت و شعار: ما علمت لكم من اله غیری .براى شما خدایى غیر از خودم نمىشناسم ،در سر مىپروراند وادعاى انحصار مىنمود. ذات اقدس اله در قرآن كریم به صورت حصر مىفرماید: سبح اسم ربك الاعلى .تسبیح كن نام پروردگار والاى خود را. کلمه اعلى مفهومى است كه حصر را همراه دارد، بنابراین، دو نفر به عنوان اعلى نمىتوانند یافتشوند، فرعون نیز با گفتن این كلمه داعیه انحصار داشت واین اعلى بودن را ادعا مىكرد. او همانطورى كه ادعاى ربوبیت را داشت، مدعى توحید ربوبى هم بود. سخن از ارباب متفرقه نمىگفت. او می گفت: نه تنها من خدایم، بلكه من، تنها خدا هستم. به جاى «لا اله الا الله» شعار «لا اله الا انا» را سر مىداد ودر چنین خانهاى بانویى نشات گرفت كه نمونه ی مردم متدین است. آسیه، دختر «مزاحم» و همسر فرعون، مخفیانه به حضرت موسی علیه السلام ایمان آورده بود، ولی در دستگاه پرقدرت فرعون چه کسی میتوانست جرأت ایمان به خدا داشته باشد.
وقتی فرعون همسر حزقیل( مؤمن آل فرعون ) را به قتل رساند آسیه دید ملائکه الهی روح آن زن را به سوی آسمان بالا میبرند. لذا ایمان و یقینش زیادتر شد. وقتی فرعون، سرمستانه از کشتن حزقیل خبر آورد، آسیه با کمال تعجب گفت: وای بر تو ای فرعون، چگونه در مقابل پروردگار، جرأت و جسارت پیدا کردی؟! فرعون که انتظار شنیدن چنین کلماتی را از همسر خود نداشت، گفت:نکند مانند موسی دیوانه شده ای!؟ آسیه گفت:نه، من دیوانه نشدهام، بلکه به پروردگار خودم و پروردگار تو و پروردگار همه عالمیان ایمان آوردهام! فرعون مادر آسیه را فرا خواند و به او گفت: دخترت دیوانه شده. قسم میخورم که او را میکشم مگر اینکه به خدای موسی کافر گردد. مادر آسیه از آسیه خواست با فرعون موافقت کند. اما آسیه نپذیرفت و گفت:هرگز به خدا کفر نمیورزم. فرعون هم دستور داد او را به چهار میخ بکشند و روی سینهاش سنگ بزرگ آسیاب قرار دهند. هنگامی که آسیه را شکنجه میدادند ، حضرت موسی علیه السلام از آن محل عبور کرد. آسیه با انگشت خود اشاره کرد و شکایت نمود. حضرت موسی علیه السلام دعا کرد و خداوند درد را از بدن آسیه برطرف کرد. آسیه در لحظات آخر عمر میگفت: خدایا برای من خانهای نزد خودت بنا کن. به او وحی شد که سرش را بالا بیاورد. آسیه سر به آسمان بلند کرد دید در بهشت خانهای از دُر برای او ساخته شده. پس خوشنود شد و خندید. فرعون که او را نگاه میکرد گفت:«ببینید این دیوانگی را! شکنجه اش میدهند و او میخندد.» سربازان فرعون، آن قدر آسیه را شکنجه دادند تا روحش به آسمان پر کشید و در گذشت.علت این كه این بانو نمونه مردم خوب استبه خاطر آن است كه در نیایشش به ذات اقدس اله عرض مىكند: اذ قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنة. این زن در كنار خدا، بهشت را مىطلبد. دیگران بهشت را مىطلبند، ودر دعاهایشان از خداوند: جنات تجری من تحتها الانهار . بهشتهایى كه از زیر آنها نهرها جارى است. درخواست مىكنند، اما این بانو اول خدا را مى خواهد وبعد در كنار خدا، خانه طلب مىكند. نمىگوید «رب ابن لی بیتا فی الجنة» ونمىگوید «رب ابن لی بیتا عندك فی الجنة» بلكه مىگوید: رب ابن لی عندك بیتا فی الجنة اول عند الله را ذكر مىكند بعد سخن از بهشت را به میان مىآورد. یعنى اگر سخن از: «الجار ثم الدار» اول همسایه بعد منزل خود. است، این بانو هم مىگوید: «الله ثم الجنة» البته جنتى كه عند الله باشد، با جنتى كه تجری من تحتها الانهار است تفاوت فراوان دارد. بنابراین بانویى كه تا به این حد عالى مىفهمد ودر خواستههایش تبرى وتولى داشته ومسائل اجتماعى وفردى را از ذات اقدس اله مسالت مىكند، آیا این زن نمونه، تنها نمونه ی زنان است؟ یا به تعبیر قرآن كریم نمونه ی مردم جامعه است؟ در مقاله ی بعد به بررسی شخصیت حضرت مریم (س) در قرآن خواهیم پرداخت .
وقتی فرعون همسر حزقیل( مؤمن آل فرعون ) را به قتل رساند آسیه دید ملائکه الهی روح آن زن را به سوی آسمان بالا میبرند. لذا ایمان و یقینش زیادتر شد. وقتی فرعون، سرمستانه از کشتن حزقیل خبر آورد، آسیه با کمال تعجب گفت: وای بر تو ای فرعون، چگونه در مقابل پروردگار، جرأت و جسارت پیدا کردی؟! فرعون که انتظار شنیدن چنین کلماتی را از همسر خود نداشت، گفت:نکند مانند موسی دیوانه شده ای!؟ آسیه گفت:نه، من دیوانه نشدهام، بلکه به پروردگار خودم و پروردگار تو و پروردگار همه عالمیان ایمان آوردهام! فرعون مادر آسیه را فرا خواند و به او گفت: دخترت دیوانه شده. قسم میخورم که او را میکشم مگر اینکه به خدای موسی کافر گردد. مادر آسیه از آسیه خواست با فرعون موافقت کند. اما آسیه نپذیرفت و گفت:هرگز به خدا کفر نمیورزم. فرعون هم دستور داد او را به چهار میخ بکشند و روی سینهاش سنگ بزرگ آسیاب قرار دهند. هنگامی که آسیه را شکنجه میدادند ، حضرت موسی علیه السلام از آن محل عبور کرد. آسیه با انگشت خود اشاره کرد و شکایت نمود. حضرت موسی علیه السلام دعا کرد و خداوند درد را از بدن آسیه برطرف کرد. آسیه در لحظات آخر عمر میگفت: خدایا برای من خانهای نزد خودت بنا کن. به او وحی شد که سرش را بالا بیاورد. آسیه سر به آسمان بلند کرد دید در بهشت خانهای از دُر برای او ساخته شده. پس خوشنود شد و خندید. فرعون که او را نگاه میکرد گفت:«ببینید این دیوانگی را! شکنجه اش میدهند و او میخندد.» سربازان فرعون، آن قدر آسیه را شکنجه دادند تا روحش به آسمان پر کشید و در گذشت.علت این كه این بانو نمونه مردم خوب استبه خاطر آن است كه در نیایشش به ذات اقدس اله عرض مىكند: اذ قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنة. این زن در كنار خدا، بهشت را مىطلبد. دیگران بهشت را مىطلبند، ودر دعاهایشان از خداوند: جنات تجری من تحتها الانهار . بهشتهایى كه از زیر آنها نهرها جارى است. درخواست مىكنند، اما این بانو اول خدا را مى خواهد وبعد در كنار خدا، خانه طلب مىكند. نمىگوید «رب ابن لی بیتا فی الجنة» ونمىگوید «رب ابن لی بیتا عندك فی الجنة» بلكه مىگوید: رب ابن لی عندك بیتا فی الجنة اول عند الله را ذكر مىكند بعد سخن از بهشت را به میان مىآورد. یعنى اگر سخن از: «الجار ثم الدار» اول همسایه بعد منزل خود. است، این بانو هم مىگوید: «الله ثم الجنة» البته جنتى كه عند الله باشد، با جنتى كه تجری من تحتها الانهار است تفاوت فراوان دارد. بنابراین بانویى كه تا به این حد عالى مىفهمد ودر خواستههایش تبرى وتولى داشته ومسائل اجتماعى وفردى را از ذات اقدس اله مسالت مىكند، آیا این زن نمونه، تنها نمونه ی زنان است؟ یا به تعبیر قرآن كریم نمونه ی مردم جامعه است؟ در مقاله ی بعد به بررسی شخصیت حضرت مریم (س) در قرآن خواهیم پرداخت .
منابع: بحار الانوار، ج 13، ص 164. تفسیر المیزان، ج 19، ص 401.تبیان زنجان،تبیان
0 نظرات:
» نظر شما چیست؟