زینب ؛بانوی نیک سیرتی که عشق و صبوری را به هم آمیخت

زینب بانوی بزرگواری که دردها و رنج های کربلا را یک تنه به جان خرید؛او که تنها یار و یاور ابا عبدااه در صحرای داغ و تفتیده ی کربلا بود.....

امروز روز میلاد این بانوی مطهر است.شایسته است که در این روز به بررسی گوشه ای از صفات و فضایل ایشان بپردازیم.

فضايل حضرت زينب (س )
مرحوم علامه مامقانى (ره ) در مجلد سوم كتاب شريف (( تنقيح المقال )) درباره سيدتنا زينب الكبرى (س ) مى نويسد:
(( درباره سيدتنا زينب الكبرى مى گويم : زينب و چيست زينب و چه چيز تو را دانا گردانيد (و از كجا درك نموده و دريافتى ) كه (شرافت و بزرگى و فضيلت و برترى ) زينب چيست ؟ (پس به طور اختصاص آن هم يك از هزار هزار آن است كه ) زينب عقيله يعنى خاتون بزرگوار و گرامى فرزندان هاشم (ابن عبد مناف پدر جد رسول خدا) است ، و محققا صفات حميدة و خوى هاى پسنديده را دارا بود كه پس از مادرش ، صديقه كبرى (س ) كسى دارا نبوده است ، تا اين كه حق و سزاوار است گفته شود: او است صديقه صغرى ، زينب را در حجاب و پوشش و عفت و پاكدامنى (از ديگران ) زيادت و افزونى است (و آن اين است ) كه تن او را در زمان پدرش (اميرالمؤ منين ) و دو برادرش (امام حسن و امام حسين ) كسى از مردان نديد تا روز (( طف )) (كربلا، و اين كه زمين كربلا را طف مى نامند، براى آن است كه طف زمينى بلند و جانب و كنار را گويند، و زمين كربلا كنار فرات است ) و زينب (س ) در صبر و شيكبايى (از مصايب و اندوه هاى بزرگ ) و ثبات و پايدارى و قيام و ايستادگى (در آشكار ساختن حق و درستى ) و قوت و نيروى ايمان و گرويدن (به عقايد و احكام دين مقدس ‍ اسلام ) و تقوا و پرهيزكارى و اطاعت و فرمانبرى (از آنچه خداى تعالى فرموده ) وحيده و يگانه بود (كه پس از مادرش عليا حضرت فاطمه (س ) در دنيا چنين خاتونى كه داراى اين صفات حميده و خوى هاى پسنديده بى مانند باشد، سراغ ندارم ) و زينب (س ) در فصاحت و آشكارا سخن گفتن و زبان آورى و در بلاغت و رسايى سخن و سخن گفتن مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال ، گويى از زبان (پدر بزرگوارش ) اميرالمؤ منين (ع ) قصد و آهنگ مى نمود، چنان كه پوشيده نيست بر كسى كه در خطبه و سخنرانى او (در مجلس ابن زياد در كوفه ، و مجلس يزيد در شام ) از روى تحقيق و درستى فكر نموده و بينديشد، و اگر ما (علما و بيان كننده اصول و فروع دين مقدس اسلام ) بگوييم : زينب (س ) مانند امام (ع ) داراى مقام عصمت بوده (از گناه بازداشته شده و هيچ گونه گناهى نكرده با اين كه قدرت و توانايى بر آن داشته و معنى عصمت نزد ما اماميه همين است ) كسى را نمى رسد كه (گفتار ما را) انكار كند و نپذيرد. اگر به احوال و سرگذشت هاى او در طف و كربلا و پس از كربلا (در كوفه و شام ) آشنا باشد، چگونه چنين نباشد؟ و اگر چنين نبود هر آينه امام حسين (ع ) مقدار و پاره اى از بار سنگين امامت و پيشوايى را روزگارى كه امام سجاد(ع ) بيمار بود بر او حمل و واگذار نمى نمود، و پاره اى از وصايا و سفارشهاى خود را به او وصيت نمى كرد و امام سجاد (ع ) او را در بيان احكام و آنچه كه از آثار و نشانه هاى ولايت و امامت است . نايبه به نيابت خاصه و جانشين خود نمى گرداند.

پاكدامنى و حياى زينب (س )

يحيى مازنى روايت كرده است : (( مدتها در مدينه در خدمت حضرت على (ع ) به سر بردم و خانه ام نزديك خانه زينب (س ) دختر اميرالمؤ منين (ع ) بود. به خدا سوگند هيچ گاه چشمم به او نيفتاده صدايى از او به گوشم نرسيد. به هنگامى كه مى خواست به زيارت جد بزرگوارش رسول خدا (ص ) برود، شبانه از خانه بيرون مى رفت ، در حالى كه حسن (ع ) در سمت راست او و حسين (ع ) در سمت چپ او و اميرالمؤ منين (ع ) پيش رويش راه مى رفتند. هنگامى كه به قبر شريف رسول خدا (ص ) نزديك مى شد، حضرت على (ع ) جلو مى رفت و نور چراغ را كم مى كرد. يك بار امام حسن (ع ) از پدر بزرگوارش درباره اين كار سؤ ال كرد، حضرت فرمود: مى ترسم كسى به خواهرت زينب نگاه كند. ))

جود و سخاوت زينب (س )

روزى ميهمانى براى اميرالمؤ منين (ع ) رسيد. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: اى فاطمه ، آيا طعامى براى ميهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض كرد: فقط قرض نانى موجود است كه آن هم سهم دخترم زينب مى باشد. زينب (س ) بيدار بود، عرض كرد: اى مادر، نان مرا براى ميهمان ببريد، من صبر مى كنم . طفلى كه در آن وقت ، كه چهار يا پنج سال بيشتر نداشته اين جود و كرم او باشد، ديگر چگونه كسى مى تواند به عظمت آن بانوى عظمى پى ببرد؟ زنى كه هستى خود را در راه خدا بذل بنمايد، و فرزندان از جان عزيزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنمايد و از آنها بگذرد بايستى در نهايت جود بوده باشد

فصاحت و بلاغت زينب (س )

شيخ جعفر نقدى (ره ) مى نويسد:( مى گويم : و اين حذلم بن كثير (راوى اين خبر) از فصحاء و سخنوران و نيكو گفتاران عرب است كه كه از فصاحت و زبان آورى و نيكو گفتارى و از بلاغت و رسايى سخن و مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال مخاطب سخن گفتن زينب تعجب نموده و به شگفت آمده ، و از براعت و برترى فضل و كمال و علم و دانش و شجاعت ادبيه و دلاورى پسنديده آن مخدره ، حيرت و سرگردانى او را فرا گرفته ، به طورى كه نتواسته او را (به كسى ) تشبيه و مانند نمايد، مگر به پدرش سيد و مهتر هر بليغ و فصيحى . پس (از اين رو) گفته : (( كانها تفرع عن لسان اميرالمؤ منين )) ؛ يعنى گويا عليا حضرت زينب (س ) (سخنانش را در كوفه ) از زبان اميرالمؤ منين (ع ) قصد و آهنگ مى نمود، و هر كه درباره كربلا و در احوال و سرگذشت هاى حسين (ع ) كتابى نوشته ، اين خطبه و سخنرانى را نقل نموده است . و حاحظ در كتاب خود (( البيان و التبيين )) آن را از خزيمة الاسدى روايت نموده كه خزيمه گفته : (( زنان كوفه را در آن روز ديدم به پا ايستاده (بركشته شدگان در كربلا) ندبه و زارى و شيون مى نمودند، در حالى كه گريبان ها (شان را) مى دريدند .

آينه تمام نماى مقام رسالت و امامت

محمد غالب شافعى ، يكى از نويسندگان مصرى گفته است :(( يكى از بزرگترين زنان اهل بيت از نظر حسب و نسب و از بهترين بانوان طاهر، كه داراى روحى بزرگ و مقام تقوا و آيينه تمام نماى مقام رسالت و ولايت بوده ، حضرت سيده زينب ، دختر على بن ابى طالب - كرم الله وجهه - است كه به نحو كامل او را تربيت كرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سيراب گشته بود، به حدى كه در فصاحت و بلاغت يكى از آيات بزرگ الهى گرديد و در حلم و كرم و بينايى و بصيرت در تدبير كارها در ميان خاندان بنى هاشم و بلكه عرب مشهور شد و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت جمع كرده بود.
آنچه خوبان همگى داشتند، او به تنهايى دارا بود. شبها در حال عبادت بود و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهيزكارى معروف بود... )) .


برگرفته از کتاب:
200داستان از فضائل و كرامات و مصائب حضرت زينب(س)(عباس عزیزی)
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro
All rights reserved to : فکر نو